* امروز دیدم یار را آن رونق ہر کار را *
امروز دیدم یار را آن رونق ہر کار را
می شد روان بر آسمان ہمچون روان مصطفٰی
خورشید از رویش خجل گردون مشبک ہمچو دل
از تابشِ او آب و گل افزون ز آتش در ضیا
گفتم کہ بنما نردبان تا برروم بر آسمان
گفتا سر تو نردبان سر را در آور زیر پا
چون پائی خود بر سر نہی پا بر سر اختر نہی
چون تو ہوا را بشکنی پا بر ہوا نہ ہین بیا
بر آسمان و بر ہوا صد رد پدید آید تو را
بر آسمان پران شوی ہ صبحدم ہمچون دعا
مولانا جلال الدین رومی
|